داستانی در مورد پیامبر اکرم

ساخت وبلاگ
خداوند به یكى از پیامبران وحى كرد: كه فردا صبح اول چیزى كه جلویت آمد بخور! و دومى را بپوشان ! و سومى را بپذیر! و چهارمى را ناامید مكن ! و از پنجمى بگریز! پیامبر خدا صبح از خانه بیرون آمد. در اولین وهل داستانی در مورد پیامبر اکرم...
ما را در سایت داستانی در مورد پیامبر اکرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mrking1383 بازدید : 166 تاريخ : دوشنبه 15 بهمن 1397 ساعت: 16:52

من پسر زنی هستم که با دست هایش از بزها شیر می دوشید.»این را به عرب بیابانی گفت.عرب بیابانی از هیبت پیامبری که همه ی قبایل به او ایمان آورده بودند، لکنت گرفته بود. آمده بود جمله ای بگوید و نتوانسته بود داستانی در مورد پیامبر اکرم...
ما را در سایت داستانی در مورد پیامبر اکرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mrking1383 بازدید : 125 تاريخ : دوشنبه 15 بهمن 1397 ساعت: 16:52